شب میلاد مولا، برفراز آسمان مکه، ملائک تکهای از خورشید را در دست گرفتند و از آن مشت مشت نور بر کعبه و حرم و دشتها پاشیدند انگار دریاچهای هم بود که رویش مثال گویی صیقل داده میدرخشید و هر چه در آسمانها میگذشت در آن پیدا بود خیلی لحظات شیرین و آرامش بخشی بود. عدهای در خواب بودند و سرود انسانیت بالای سرشان نواختند چشم باز کردند انگار دیگر انسان بهتری بودند بسیار شادی روحی معنوی خاصی در چشمانشان حلقه بسته بود و تو هم بودی، اگر بگویم دست در دست هم پا به پای ملائک میرفتیم ناراحت میشوی؟ در رویاهای من شرع و دین و خدا جور دیگریست اصلا جهان و هستی چیز دیگریست، عالم معنا به غایت ساده و خالص و پر از نیکیهاست در آن ذرهای غم و اندوه و هجران معنا ندارد در آن جز روحهای صاف و صادق و شاد دیده نمیشوند وقتی تمام وجودت بخندد به آن راه مییابی یا اگر ندایت سر دهند که باشی در آن هست میشوی
شهید مدافع حرم شهید جاوید یوسفی | آنچه به شعر ارزش می دهد نظر صاحب نظر است نه لایک ... | امروز به سرود نیاز داریم ... | سرود، اثرگذارترین نوع شعر است ...به شیرازترین ثانیههای عالمانه
یا علی جام میهستی بدون پیمانه
این شمایی که دانستهای هر ندانسته
کاش پیروت باشیم و بندهای شایسته
ز تو با تو راز گویم به زبان بیزبانی
به تو از تو راه جویم به نشان بینشانی
چه شوی ز دیده پنهان که چو روز مینماید
رخ همچو آفتابت ز نقاب آسمانی
تو چه معنی لطیفی که مجرد از دلیلی
تو چه آیتی شریفی که منزه از بیانی
ز تو دیده چون بدوزم که تویی چراغ دیده
ز تو کی کنار گیرم که تو در میان جانی
همه پرتو و تو شمعی همه عنصر و تو روحی
همه قطره و تو بحری همه گوهر و تو کانی
چو تو صورتی ندیدم همه مو به مو لطایف
چو تو سورتی نخواندم همه سر به سر معانی
به جنایتم چه بینی به عنایتم نظر کن
که نگه کنند شاهان سوی بندگان جانی
به جز آه و اشک میگون نکشد دل ضعیفم
به سماع ارغنونی و شراب ارغوانی
دل دردمند خواجو به خدنگ غمزه خستن
نه طریق دوستان است و نه شرط مهربانی
نه طریق دوستان است و نه شرط مهربانی
که به دوستان یک دل سر دست برفشانی
دلم از تو چون برنجد که به وهم در نگنجد
که جواب تلخ گویی تو بدین شکردهانی
نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو
که به تشنگی بمردم بر آب زندگانی
غم دل به کس نگویم که بگفت رنگ رویم
تو به صورتم نگه کن که سرایرم بدانی
عجبت نیاید از من سخنان سوزناکم
عجب است اگر بسوزم چو بر آتشم نشانی؟
دل عارفان ببردند و قرار پارسایان
همه شاهدان به صورت تو به صورت و معانی
نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تو در میان جانی
اگرت به هر که دنیا بدهند حیف باشد
و گرت به هر چه عقبی بخرند رایگانی
تو نظیر من ببینی و بدیل من بگیری
عوض تو من نیابم که به هیچ کس نمانی
نه عجب کمال حسنت که به صد زبان بگویم
که هنوز پیش ذکرت خجلم ز بی زبانی
مدهای رفیق پندم که نظر بر او فکندم
تو میان ما ندانی که چه میرود نهانی
مزنای عدو به تیرم که بدین قدر نمیرم
خبرش بگو که جانت بدهم به مژدگانی
بت من چه جای لیلی که بریخت خون مجنون
اگر این قمر ببینی دگر آن سمر نخوانی
دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد
نه به وصل میرسانی نه به قتل میرهانی
آرومو قرار ندارم
رنو تلیسمان ۲۰۲۰ رونمایی شدامروز عجیب دلم میخواست یکی بود باهاش حرف میزدم
کشف محموله سلاح در قمامروز عجیب دلم میخواست یکی بود باهاش حرف میزدم
زندگیهای پر از خالیامروز عجیب دلم میخواست یکی بود باهاش حرف میزدم
زندگیهای پر از خالیامروز عجیب دلم میخواست یکی بود باهاش حرف میزدم
تقریب و وحدت در چارچوب اندیشه های اسلامی: زاهدان، اسفند 98تعداد صفحات : 1