loading...

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

بازدید : 1773
يکشنبه 3 خرداد 1399 زمان : 21:21

بیایم از همدیگه درس بگیریم

قدر رفاقتهامونو بدونیم، همیشه کنار هم بمونیم با فراز و نشیب زندگی هم بسازیم، مگه چقدر قراره زندگی کنیم

قدر لحظات عمرمونو بدونیم
قدر با هم بودنامونو بدونیم
مراقب قلب هم باشیم
عشق به راحتی به دست نمی‌آید که به راحتی از دستش بدهیم
مراقب ذهنمون باشیم که اجازه هر تصمیمی‌رو به ما ندهد
عشق محصول یک عمر مراقبت است حق نداریم با تصمیمی‌یکطرفه به آن صدمه بزنیم و روحو روان هم را بی آزاریم
نسبت به هم انصاف داشته باشیم
درک کنیم
دوست بداریم و عشق بورزیم که این نهایت و غایت حس بشریست
کسانیکه میتوانند دوست بدارند و عشق بورزند بی هیچ سختی و شائبه و منتی، حق انسانیت را به جا می‌آورند و به نظر من یکی از راههای تکامل است

دیشب بهم گفتی مشکل گوشیم بوده نمیخواستم اینطور بشه، بهت گفتم هر وقت مشکل گوشیت برطرف شد اسم کانال رو سرچ کنی پیداش میکنی، گفتی یعنی میخوای بگی حرفامو باور نمیکنی، گفتم نه من هیچی نمیخوام بگم، اصلا گفتن من چه تاثیری داره، اونیکه بخواد زیر سنگم باشه پیداش میکنه، گفتی نمیشه یه بار دیگه آدرسشو بفرستی، گفتم مگه دفعه قبل آدرسشو بهت دادم، گفتی نه خودت عضوم کردی، گفتم خوب خودت در اومدی حالا خودتم عضو بشو، گفتی ازم عصبانی هستی، گفتم نه، فقط خسته ام از این بی اعتباری و بی اعتمادی بین آدمها، خسته ام از اینکه آدمها هر بار نظرشان را عوض میکنند آنها مثل دیوارها نیستند که محکم پشتت باشند، گفتی داری حرف خودمو بهم برمیگردونی، گفتم نه دارم پیشت درس پس میدم، رفتی و رفتم

Let's block ads! (Why?)

من حیوان نیستم... I'm not an animal ...أنا لست حیوان ...
بازدید : 630
يکشنبه 3 خرداد 1399 زمان : 21:21

ردپای عشق هرگز از قلب من پاک نمی‌شود

تا نفس میکشم عاشقانه میپرستمت
💕

هیچوقت لایقت نبودم

تقصیر تو نیست

سرنوشت منه که تلخ نوشته شده

خدا پشت و پناهت

همیشه دوستت دارم و ازت ممنونم بخاطر این مدت کوتاه که همراهم بودی و خاطرات و لحظات زیبایی برایم به ارمغان آوردی

ازت ممنونم

تنهایی و غم و اشک، سهم همیشه‌ی دلهای عاشق است

شکایتی نیست

خدا به همراهت مهربانم

🌺

Let's block ads! (Why?)

من حیوان نیستم... I'm not an animal ...أنا لست حیوان ...
برچسب ها بارالها شکرت ,
بازدید : 822
جمعه 18 ارديبهشت 1399 زمان : 7:23

مرور خاطرات گذشته همیشه حس عجیبی برایم به ارمغان آورده احساسی از جنس ابرهای باران زای پاییزی که وقتی بر سر سبزه زاران می‌رسند دیگر توان مقاومت ندارند و فرو میریزند

امروز از آن قسمت از قصه عشقم برایت گفتم که نمیدانستی یا کمتر میدانستی حالا تو تمامش را میدانی از ابتدا تا انتهای شورانگیزی که همچنان ادامه دارد

خوبست فرصتش دست داد از ابتدایش هم برایت نوشتم حالا اگر روزی نباشم قصه عاشقانه مان بی سر و ته نیست

مراقب خودت باش و همیشه یادت باشد زنی در این دنیا زندگی کرده است که عاشقانه تو را پرستیده است

همین 🤗💕

Let's block ads! (Why?)

دعوت فرماندار شهرستان قدس جهت شرکت در جشنواره کتابخوانی رضوی
بازدید : 597
سه شنبه 8 ارديبهشت 1399 زمان : 14:24

من به درد بخش تخصصی نمیخورم

بخش تخصصی یه چیزای دیگه هم بغیر از تخصص میخواد که من ندارم

ببخشید آقای دکتر من هنوزم میخوام برگردم دفتر معاونت

لطفا

مدیر:

من نیروی خوبمو از دست نمیدم

آره شما نیروی خوبتونو از دست نمیدین، فقط با اینکاراتون دقش میدین

پایان مکالمه 🙃

Let's block ads! (Why?)

خواندنش توصیه می شود
بازدید : 2555
سه شنبه 8 ارديبهشت 1399 زمان : 14:24

کتاب رمان ملت عشق؛ عمدهٔ داستان دربارهٔ احوالات و ارتباط شمس و مولوی است و کم‌ترین بخش‌های کتاب از زبان این دو شخصیت، روایت شده‌است و سعی شده تا از نگاه و زاویه‌های گوناگون که همان شخصیت‌های دیگر داستان هستند به این دو نفر، پرداخته شود. نویسنده در این کتاب، سعی کرده به موازات هم دو داستان و در حقیقت زندگی شخصیت‌های دو دورهٔ زمانی را پیش ببرد.

دورهٔ اول در حدود ۶۳۹ تا ۶۴۵ قمری و دورهٔ دوم عصر حاضر می‌باشد. از ویژگی‌های جالب کتاب این است که در حدود بیست راوی مختلف دارد و در ابتدای هر بخش راوی آن نیز ذکر می‌شود.
به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق
خود به تنهایی دنیایی است عشق
یا درست در میانش هستی، در آتشش
یا بیرونش هستی، در حسرتش…
❤️
ملت عشق از همه دین‌ها جداست
عاشقان را ملت و مذهب خداست

Let's block ads! (Why?)

فصل جدیدی از زندگی کاری من
بازدید : 911
سه شنبه 8 ارديبهشت 1399 زمان : 14:24

ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال

مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش

رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار

کار ملک است آن که تدبیر و تأمل بایدش

تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش

Let's block ads! (Why?)

مبانى زیارت در اندیشه عترت
بازدید : 1027
جمعه 22 اسفند 1398 زمان : 0:32

از پریروز که بطور جدی مریضی من مطرح شده و میخواستم از خونه برم و پسرم نزاشت جالب قضیه این بود که پریروز از حقوق خودم که تو کارت این یار شفیق باصطلاح بود چهارصد تومن خرید کردم سه ساعت بعد بهش زنگ زدم سکته نکنی منم دارم خرید میکنم نه حالمو میپرسه میگه فکر کردم رفتی بستری بشی داری لوازمو دارو میخری به حرفش توجهی نکردم قطع کردم

دیروز عجیب حالم بد شده بود استخوان و مفصل‌هام درد میکرد نا نداشتم حرف بزنم پسرم عین پروانه دورم چرخید قرص ویتامین برام سوپ پخت خواهرم که مطلع شده بود ده دفعه زنگ زد اما دریغ از یک تلفن، بازم خیالم نبود میدونستم آخر بی معرفته، شب شد دیدم میوه نداریم بهش زنگ زدم اصلا حالمو نپرسید گفتم داری میای خونه، گفت آره هنوز راه نیفتادم، بهش گفتم میوه بخر، قطع کرد

رسید خونه، میوه‌هارو گذاشت زمین با یه حال دمقی رفت اتاق بعد اومد نشست رو مبل نزدیک در ورودی کلی دورتر از من، اصلا نگفت بهتری، چی شده، هیچی

شروع کرد دعوا درست کردن که پسر بیا این میوه‌هارو ببر، پسرم بلند شد برداشت بیاره سمت آشپزخونه، گفت همشو بشور میخوام همشو بخورم با یه لحنی که منظورش این بود که تو چرا نرفتی میوه بخری من مجبور شدم بخرم، بهش گفتم چه مرگته با بچه اینطور حرف میزنی از صبح پرستاری منو کرده

رفت تو اتاق درو بست همونجا گرفت خوابید تا نیمه شب که گرسنه اش شده بود اومد چیزی پیدا کنه بخوره دید خبری نیست بیسکویت برداشت رفت اتاق، صبح هم که از خواب بلند شدم رفته بود

اصلا براش مهم نبود داره تو خونه چی میگذره حالی بپرسه، هیچی، خلاصه اینکه ما با همچین یار شفیقی گاهی هم خانه هستیم البته بنده هتلدار ایشونم سرویس باب میلشون نباشه غیظ میکنن دعوا درست میکنن یه شبم سرشونو زیر پتو میکشن صبحم میروند

البته همون بهتر که رفت یه وقت مریض میشه جواب مادرشم باید بدیم

دیشب مادرش زنگ زده حالشو بپرسه پسرم باهاش حرف زده اصلا تحویل نمیگیره از پسرش میپرسه، پسرم گوشی رو داده دست من، باهاش دارم حرف میزنم میگه خونست حالش خوبه، گفتم بله خوبه تازه رسیده دستاش کثیفه، شست میگم به شما زنگ بزنه، میگه آره اونکه حالی نمیپرسه گفتم خودم زنگ بزنم، میخواستم بگم دست پرورده خودته اون حال زنشو نمیپرسه که یه وجبیش تو رختخواب افتاده میخوای حال شمارو بپرسه که یه استان دیگه هستید، گفتم نه مادرجان سرش شلوغه فرصت نمیکنه، گفت بگو زنگ بزنه من تا دو ساعت دیگه بیدارم، گفتم چشم و خداحافظی کرد

بهش گفتم به مادرت زنگ بزن، گفت هوووم

زنگم نزد بیچاره پیرزن

بدیش اینجاست که مادرش فکر میکنه من پسرشو ازش گرفتم و اونو تحویل نمیگیره😄😄😄 نمیدونه این پسری که تربیت کرده کلا همین مدلی بی خاصیته

امیدوارم مریض نشه چون من نمیتونم مثل خودش باشم مجبورم پرستاریشو کنم بارها و بارها همینطور بوده اما فکر میکردم اینبار یه کوچولو رگ گردنش بجنبه دیدم نه خبری نیست نداره

Let's block ads! (Why?)

روز شهدا را گرامى مىداریم
بازدید : 747
چهارشنبه 20 اسفند 1398 زمان : 22:59

از صبح تنگ نفس و سرفه و تب دارم بدون عطسه، اما چشمام مدام آبریزش داره، آخر سر نفهمیدم آنفلونزای معمولی گرفتم یا اسمشو نبر😅 الانم رفتم واتس آپ پیامهامو بخونم دیدم رفیقم برام یه پیام فرستاده که جون مادرت اینو بفرست و زنجیرو نشکن 😄 خوندم میبینم در مزایای دعای مادر ترزا هست، آخه واقعا چی فکر میکنید من چی بگم بهت آخه خانم مهندس چهل و اندی ساله مملکت، آخه مادر ترزا؟!!!

معمولا بخاطر قسمی‌که میدن به خود طرف برمیگردونمش که مثلا زنجیرو نشکنم اینطوری زنجیره خلاص میکنه یه دور برگردون میزنه😂😂😂

بابا جان ما خودمون آخر دعاهای خوب خوبیم که آدم عشق میکنه میخونشون روزی یه آیه جوشن بخونی صفا میکنی چهره ات اصلا قلبت صاف میشه، یکی نیست به خودم بگه، البته اینم بگما پیام این دوست عزیز هراسناک از اسمشو نبر باعث شد خوندن جوشن بازم بره تو برنامه‌های روزانه ام، هر چیزی خیری درش نهفته است فقط باید خوب ببینی

همون شعر سهراب رحمت الله علیه هست، چشمها را....

مراقب خودت باش یار غایب از نظر من

والا اگه خودتو نشون بدی هم اتفاق خاصی نمیفته، دیگه نه من اون آدم سراسیمه دیوانه تو هستم و نه تو آن جوان خجالتی مدام نگران، چه عرض کنم والا، خواستم در موردت صفات عاشقانه دیگری بکار ببرم گفتم یهو میای لب باز میکنی بازم با حرف میزنیم😄😍 هر چی عوض بشه تو همیشه برای من عزیزدلی، قربان شما من😋😉 یا تو😎😍

Let's block ads! (Why?)

به بیمارستان مراجعه کنیم یا نه؟!
بازدید : 1033
چهارشنبه 20 اسفند 1398 زمان : 22:59

امروز از صبح حالم بد نبود اما غروبی تب کردم سرفه و سردرد، با دوستان پزشکم تماس گرفتم همشون میگن به بیمارستان مراجعه نکنید بدتر ممکنه نگرفته باشین و بگیرین

فعلا که خونه ام ببینم حالم چطور میشه، توکل به خدا

Let's block ads! (Why?)

ژل و فوم اصلاح
بازدید : 677
سه شنبه 19 اسفند 1398 زمان : 22:43

اتفاقا این حال و هوا و حرفام نه از سر شکم سیری هست نه اینکه زیرم پره دو ثانیه‌‌‌ای ماسک و ژل ضدعفونی برام مهیاست، والا نه از کله گنده‌ها هستم نه به جایی هم وصلم، اتفاقا خیلی هم‌های ریسک هستم، هم دیابت دارم، هم مشکل کلیوی حاد دارم، هم سابقه درمان سرطان دارم، هم اضافه وزن دارم، حتما خوندین دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی رو، یکی از این موارد رو داشته باشین ریسک ابتلا به کرونا در فرد بالا میره، چه برسه به من که کلی از فاکتورهارو با هم دارم، اون اوایل سردرگم بودم به سرم زده بود جمع کنم برم مسافرخونه بمونم، میترسیدم بیمار بشم اطرافیانم مخصوصا پسرم ازم بگیره، اما پسرم نزاشت برم گفت مامان هر جا بری منم باهات میام میدونی که پیدات میکنم اونطوری هر دومونو در محیط آلوده در مواجهه با بیماری قرار دادی، این بود که پشیمون شدم، اما امروز که علائم تنگ نفس و سرفه خشک دارم و کمی‌بدنم داغ شده بسیار نگران هستم که مبادا گرفته باشم پسرم هم که مدام چسبیده به من، اونم گرفته باشه چه کنم، امروز با خودم میگفتم اینبارم نباید به حرف کسی جز خودم اعتنا میکردم و باید میرفتم از خونه، اینجوری تکلیفم روشن نیست و استرس درونیم که مبادا پسرمو مریض کنم داره آزارم میده، بخاطر اونم شده امیدوارم نگرفته باشم، خیلی وقته مرگ برای من مفهوم خاص خودشو از دست داده و بهش به چشم یک مرحله از زندگی نگاه میکنم، آدم بخاطر بچه اش که هنوز خیلی حسهای ناب رو در زندگی تجربه نکرده عجیب نگران میشه

خلاصه اینکه بلاگر محترم بیا رفاقتی از من پذیر که والا منم مثل شمام حالا یه وقتایی مغزم تکون میخوره یه چیزایی حس میکنم یه چیزایی خیال می‌کنم فقط همین، شما اینجوری ببینیش هم اوکی هست، بماند اینکه از نظر خودم تنها زمانهایی را زندگی کرده ام که در رویاهای نابم با او به سر برده ام

شبتون خوش

مراقب خودتون باشین، این نیز بگذرد

اگر در گروه ریسک بالا نیستید خودتونو اذیت نکنید فقط مراعات بهداشت فردی کنید و به خدا توکل کنید، انشااله که حله 😊

Let's block ads! (Why?)

زمستان سال یکهزار و سیصد و نود و هشت هجری شمسی در ایران

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 17
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 3
  • بازدید کننده امروز : 4
  • باردید دیروز : 4
  • بازدید کننده دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 32
  • بازدید ماه : 231
  • بازدید سال : 231
  • بازدید کلی : 36992
  • کدهای اختصاصی